در ميان كتابهاي پدرم يك كتاب به همين نام بود.

خواستم مطلبي بنويسم كه عنوانش تعربف هنر باشد.

هنر يا فن را من نميتوانم تعريف كنم.

اما بنظرم در حال حاضر

همين كه

نفس مي‌كشم

و آدامسي مي‌جوم

و صبح كه از خواب برمي‌خيزم

و بدون هيچ عذر و بهانه‌اي ميپذيرم

كه يك روز ديگر از زندگيم را هدر دهم 

نوعي هنر است.

(اين شعر نو نيست همينجوري اينجوري نوشته شد)