بود آيا كه در ميكده‌ها بگشايند؟

اتفاق ديگري كه مي‌افتد اين است. با زبان خوش يا با زور و كشت و كشتار قدرتمداران در اين جامعه قدرت را از دست مي‌دهند و عده‌ي ديگري به قدرت مي‌رسند.

مبارك است.

اما اتفاق ديگري هم مي‌افتد. لباس‌هاشان را عوض مي‌كنند و دوباره به جايگاه خودشان برمي‌گردند و دوباره توي دهن ما مي‌زنند.

اين روال اين كشور است. عده‌اي تو دهني خور و عده‌اي تو دهني زن بدنيا مي‌آيند.

باز هم مبارك است.


چه بايد كرد؟

دوستش نداري تركش كن!


در ادامه :

امروز خواستم اين پست يك خطي را بگذارم اما بعلت اينكه حال و هواي آن شبيه همين پست است ترجيح دادم همين‌جا بنويسم :

من از فولاد بيزارم.