ديدگاه
زن را دست بسته از پشت
به روي چهار پايهاي منتظر ميبرند. پارچهاي كه روي صورتش است را كناري ميزنند و حلقهاي به دور گردنش ميپيچد.
ناگاه كسي با لگد بر چهار پايه ميكوبد.
او تابان
و او واژگون
و كس تاكنون ؛ هيچ كس از زبان آن چهار پايه سخني نگفته است. آن مخدوم لگد خور!
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم مهر ۱۳۸۹ ساعت توسط ناتسی
|