گریه باورن میریزه        توی باغ غصه ها

بخشی است از آوازی که تو ذهنم است اما هنوز ساخته نشده (کمک میکنید؟)

با خودم فکر میکنم

چیزی در گذشته هست و انگار تمامی ندارد و مثل کودکی لجوج که شاخه گچی از مدرسه دزدیده و هنگام برگشت از مدرسه به خانه آن را روی دیوار میکشد  انگار چیزی در گذشته مثل یک خط ممتد دیوار ذهنم را تا امروز میخراشد. ( امروز اول مهر است ) آخر مهر کی میرسد؟