خيلي ساده است. طرف مقابلت يا شايد در جمعي چند نفري يكي از آنها حرفي مي‌زند.

تو سكوت مي‌كني.

اشك در چشمهايت جمع مي‌شود.

خودت را به چيزي مشغول مي‌كني.

اما ناگهان اشكت سرازير مي‌شود.

گلويت راه نفس كشيدنت را مي‌برد.

همه كمي متعجب نگاهت مي‌كنند.

يكيشان كه از همه به فكرتر است دستمالي تعارف مي‌كند.

تو مفت را بالا مي‌كشي.

خدا خدا مي‌كني كسي توضيحي نخواهد.

چون با هيچ كلمه‌اي نمي‌تواني توضيح دهي.

توضيح دهي كه دلت براي خودت تنگ شده است.

مني كه باخته است. سخت باخته است.