وقتي دلت گرفت.

مهم نيست ثروتمند باشي يا فقير. مهم نيست يار و ياوري مهربان و با درك داشته باشي. مهم نيست همه چيز بر وفق مرادت باشد يا نباشد. مهم نيست آدمي اجتماعي باشي يا مطرود و منزوي. مهم نيست نه اصلا مهم نيست زني يا مرد يا چه موقعيتي داري.

مهم اين است كه هر از گاهي دلت شايد بگيرد. دلت براي كسي تنگ مي‌شود. چيزي در درونت ترا به گريز از همه كس و همه چيز مي‌خواند.

من وقتي دلم مي‌گيرد. ميشينم يه گوشه‌ي دنج. يه هدفون عالي بگوشم ميزارم و شروع مي‌كنم به شنيدن آهنگي كه مورد علاقه‌ام است. اگر بتوانم از پنجره به بيرون نگاه كنم كه عالي است. آمد و رفت آدمها و ماشين‌ها و حركت پرندگان. ناخودآگاه براي آهنگي كه گوش مي‌كنم ويديو كليپي ساخته‌ مي‌شود از حركت و يا سكون محيط اطرافم. صداي هدفون آنقدر است كه گوشم اذيت نشود و ارتباط شنيداريم را با اطرافم از بين ببرد. گاه تا دو ساعت يك تراك از يك آهنگ را گوش مي‌كنم.

گاهي بي‌آنكه دليل خاصي داشته باشم اشك مي‌ريزم. گريه مي‌كنم و خدا را شكر كه اشك هست تا دلمان باز شود.

گفتم: دربند توام
گفت: پلنگ‌چالم هم باشی افاقه نمی‌کند.