خرگوش جوانی از درازی گوشهایش رنج میبرد. فکری اندیشید.

گوشهایش را زیر چانه اش گره زد.

فردا که شکارچی به جنگل آمد خرگوش صدای پایش را نشنید.

گرفتار شد.

 

(از نوشته های قدیمی)