نامت را چه خاصیتی است که همیشه در درونم در رفت و آمد است؟ اما لبم میسوزد چون بر زبانت میاورد. کودکانه کوشیده ام به تو فکر نکنم. سالهاست خود را به نور و درخت و موسیقی و حرکت مشغول کرده ام. ترا چه خاصیت است که تا تنها میشوم به سراغم میایی؟

گاه کوتاه و گاه طولانی. فراموش نمیشوی و من نمیدانم چرا؟ گاهی فکر میکنم شاید فراموش کردنت آغاز خیانت است.

دوستی در ایمیلی عکس پایین را برایم فرستاده است. راستش هم عشق هم عاشقی و هم خیلی چیزهای دیگر از سرم افتاد. خیلی چیزها در این عکس اذیتم میکند. مخصوصا آدمایی که تو این عکس هستند و حق مسلمشان