به هرکسی سواری مده
الاغ جوانی به قصد سفر به راه افتاد. در راه با کلاغی همسفر شد.
شب شد.
الاغ چون تمام روز را راه رفته بود و کلاغ بر پشت او سوار بود خسته بود و زود خوابش برد.
کلاغ پالان او را به منقار گرفت و آهسته پرید.
(از نوشته های قدیمی)
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم تیر ۱۳۸۸ ساعت توسط ناتسی
|