الاغ جوانی به قصد سفر به راه افتاد. در راه با کلاغی همسفر شد.

شب شد.

الاغ چون تمام روز را راه رفته بود و کلاغ بر پشت او سوار بود خسته بود و زود خوابش برد.

کلاغ پالان او را به منقار گرفت و آهسته پرید.

 

(از نوشته های قدیمی)